آثار باه مشروع
باه، واژهای عربی به معانی
جماع و
نکاح است. راههای مشروع باه در
اسلام،
ازدواج و
مالکیت بوده و آثار و احکام ویژه
وضعی و
تکلیفی دارد.
اثبات نسب،
حرمت مصاهرت،
وجوب عده، مالکیت
مهر برای
زن و ... از آثار باه مشروع است.
مَحرمیت ابدیِ
مرد نسبت به دختران همسر خود (
ربائب) و در نتیجه «حرمت
ازدواج وی با هر یک از آنان و اولادشان پس از
طلاق یا فوت زن» که به اتّفاق همه
مذاهب اسلامی، بنا به آیه ۲۳
نساء و
احادیث، این دو
حکم وضعی و
تکلیفی منوط به تحقّق
باه شده است.
(درباره احکام مشابه در مورد مادر همسر رجوع کنید به:)
یکی از آثار باه مشروع اثبات
نسب (الحاق فرزند به شوهر مادرش) با امکان مباشرت مستند به
عقد، حتّی اگر در موارد ممنوع مانند
روزه صورت گرفته باشد، و عدم الحاق فرزند به وی با علم به عدم تحقّق باه است.
یکی دیگر از آثار باه مشروع، استقرار مالکیتِ نیمه دوّم
مهر برای
زن با تحقّق باه به فتوای تمامیِ فقها
و نیز حقّ خودداری زن از
تمکین تا زمان دریافت مَهر، در صورت مؤجّلبودن است.
وجوب اقسام مختلف
عدّه مانند
عدّه طلاق، فسخ نکاح و موارد دیگر با انجام باه بنا بر همه مذاهب اسلامی تحقق مییابد.
اثر دیگر باه مشروع عبارت است از استحقاق زن نسبت به
نفقه بر اثر تمکین تامّ وی از جمله آمادگی برای
استمتاع در موارد مجاز بر طبق همه مذاهب اسلامی.
البتّه برخی از فقها پرداخت نفقه را به مجرّد وقوع عقد واجب دانستهاند.
رجوع زوج در
طلاق رجعی با انجام باه در زمان عدّه به فتوای فقهای امامی و
اهل سنت، جز
شافعیان محقق میشود؛
حتّی این امر به فتوای
حنفیان،
حنبلیان و مشهور
فقهای شیعه نیاز به قصد رجوعکننده ندارد، بلکه صرفاً با فعل او رجوع تحقّق مییابد.
از دیگر آثار فقهی باه میتوان اینها را نام برد:
وجوب
غسل برای
عبادت و نیز لزوم رعایت ممنوعیتهای راجع به آن
استحقاق
زوجه نسبت به ترافع نزد قاضی با عدم انجام باه در زمان معیّن در
ایلاء و نیز در
ظهار شرط بودنِ تحقّق قبلیِ باه از سوی زوجین در برخی موارد از جمله درباره شمول احکام «
احصان»، برای اجرای
حد رجم و نیز احکام ایلاء به فتوای فقهای امامی
و احکام ظهار به فتوای برخی از آنان.
انجام مقدمات باه از دیدگاه فقها دارای آثاری است:
علاوه بر باه، انجام دادن مقدّمات مجاز آن در برخی مذاهب اسلامی، موجد آثار حقوقی است: خلوت صحیح (یعنی استقرار زوجین در مکانی که استمتاع، بدون وجود هیچ مانع طبیعی یا حسّی یا شرعی، ممکن باشد
) به فتوای تمامی مذاهب عامّه جز شافعیان باعث وجوب عدّه، در صورت طلاق، و نیز به فتوای حنفیان و حنبلیان، موجب استقرار مهر کامل، اثبات نسب و وجوب نفقه بر شوهر میشود.
گروهی از حنبلیان
لمس و
تقبیل با
شهوت را نیز دارای آثار خلوت صحیح میدانند.
بنا بر نظر مشهور و چه بسا نظر اجماعی فقهای امامی، انجام دادن مقدّمات باه از سوی زوجین آثار مزبور را ندارد؛ البتّه معدودی از آنان، با استناد به احادیث، خلوت را باعث وجوب عدّه
و برخی از ایشان خلوت یا سایر استمتاعات را موجب استقرار مهر کامل دانستهاند.
فقهای شیعه، همچنانکه حنفیان و مالکیان،
برآنند که با انجام دادن مقدّمات باه از سوی زوج در زمان عدّة
طلاق رجعی، رجوع صورت میگیرد.
عمل باه از روی شبهه و نیز در عقد فاسد، بنابر مذاهب مختلف اسلامی، دارای برخی از آثار ذکر شده برای باه مشروع است، از جمله: اثبات نَسَبْ (و الحاق کودک به مباشرتکننده)، حرمت
مصاهرت، وجوب پرداخت
مهر و
عدّه.
در احادیث و فقه اسلامی، به موازاتِ اصرار بر آماده بودن محیط خانواده برای استمتاعات مُجاز زوجین، درباره روابط میان افراد در خارج از نهاد خانواده در امر باه محدودیتهایی منظور شده و در برخی موارد، مانند
زنا و
لواط، ضمانت اجراهای حقوقی و کیفریِ شدیدی مقرّر شده است.
زنا، که در
قرآن و روایات بشدّت تقبیح شده، به دلیل عدم مشروعیت، فاقد بیشتر مزایا و آثار حقوقیِ باه مشروع، مانند ثبوت
نسب است و علاوه بر آن اثر کیفری شدید دارد و طبق بعضی مذاهب، موجب برخی ممنوعیتهای قانونی نیز میشود.
لواط نیز که در قرآن و احادیث
از زشتترین انواع
گناه و فحشا خوانده شده، گذشته از آثار کیفری
به فتوای فقهای امامی و حنبلی موجب حرمت مصاهرت است.
بعلاوه، در متون حدیثی و فقهی، از سایر انواع نامشروع باه مانند سُحق (یا
مساحقه) و خودارضایی جنسی یا
استمناء و غیره، که بشدّت نهی شده است، آثاری از جمله
تعزیر و
حد دارد. همچنین هر یک از اقسام باه نامشروع به فتوای برخی از مذاهب، همانند باه مشروع، موجب بطلان عبادات میشود.
علاوه بر باه، مقدّمات شهوتآمیز آن مانند نظر، لمس و جز آن نیز در خارج از نهاد خانواده ممنوع شده و در بسیاری موارد روابط مزبور، حتّی اگر مقرون با شهوت نباشد، منع شده است. به ویژه در قرآن
و احادیث
بر احتراز از نظر به
اجنبی (مرد به زن یا زن به مرد) تأکید شده و پیشوایان دین نگاه شهوتآمیز را زنای چشم، تیر
شیطان و... خواندهاند.
در فقه اسلامی نگاه مرد به بدن زن نامحرم و نیز نگاه زن به بدن مرد نامحرم، حتّی با عدم شهوت و ریبه (= ترس از ارتکاب فحشا یا تمایل به آن)، ممنوع شده است.
محدودیت مهم دیگر در این باره، وجوب سِتر برای زن در برابر نامحرم و در عرصه جامعه است که فلسفه مهمّ تشریع آن پیشگیری از طغیان و انحراف قوّه باه بیان شده است.
از دیگر ممنوعیتهای زن و مرد نامحرم باید به حرمت لمس، خلوت، تقبیل و نیز کراهت یا حرمت دستدادن، حتّی در موارد عدم تلذّذ، اشاره کرد.
بنا بر متون اخلاقی و فقهی، تأکید اسلام بر رعایت حکم «حرمت نظر و چشمچرانی» بیشتر متوجّه مرد، و «ستر و پوشش» بیشتر متوجّه زن است؛ به عقیده برخی
این امر ناشی از اختلافی اساسی و ماهوی است که نسبت به نحوه تحریکپذیری قوّه باه میان زن و مرد وجود دارد. ازینرو، زن علاوه بر پوشش، مکلّف به احتراز از هر گونه عمل تحریکآمیز در محیط جامعه از قبیل
تَبَرُّج (زینتنمایی
و ایجاد صدای مهیّج
) نیز شده است.
هر چند که محدودیتهای یادشده برای افراد بالغ است، برای پیشگیری از انحراف قوّة باه و به منظور رعایت اصول تربیتی
در منابع فقهی، به تبعِ روایات،
محدودیتهایی برای کودکان نابالغ نیز آمده که اولیای آنان یا افراد دیگر مکلّف به رعایت آن شدهاند؛ از جمله: وجوب جداکردن کودکان در خوابگاههایشان بعد از شش یا ده سالگی،
حرمت نظر شهوتآمیزِ بالغ به نابالغ و برعکس، بنا بر همه مذاهب اسلامی
و حتّی حرمت نظر بالغ به کودک ممیّز یا نزدیک به
بلوغ و نیز وجوب تستّر زن از
پسر ممیّز.
انجام دادن برخی از مقدّمات شهوتآمیز باه نامشروع از جمله نظر، لمس و تقبیل بنا بر فتوای حنفیان و برخی از حنبلیان
و فقهای امامی
موجب حرمت مصاهرت مباشرتکننده میشود و بعلاوه، به نظر برخی مذاهب اسلامی، در بعضی موارد مشمول کیفر
تعزیر نیز میشود.
همچنین به رأی مذاهب عامّه لمس زن و مرد اجنبی با شهوت، و به عقیده شافعیان حتّی بدون شهوت هم، موجب نقض
وضو میشود.
(۱) قرآن.
(۲) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدّین محمد بن محمد بن حسن طوسی، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۷۹.
(۳) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۵) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشافعی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۶) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
(۷) مهدی الهی قمشهای، حکمت الهی، تهران.
(۸) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
(۹) عبدالرحمن جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۱۰) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیه، چاپ عبدالغفور عطّار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
(۱۱) مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۲) محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲.
(۱۳) محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۱.
(۱۴) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیله، قم ۱۳۶۶ ش.
(۱۵) ابوالقاسم خوئی، مستندالعروة الوثقی، تقریرات درس به قلم محمدتقی خوئی، نجف ۱۴۰۴/۱۹۸۴، ۱۳۹۰۱.
(۱۶) ابوالقاسم خوئی، منهاج الصّالحین، بیروت.
(۱۷) ویلیام جیمز دورانت، لذّات فلسفه، ترجمه عباس زریاب خوئی، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۱۸) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
(۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۲۰) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
(۲۱) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۲۲) زین الدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیّة فی شرح اللّمعة الدّمشقیّه، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۳) اسعد شیخ الاسلامی، احوال شخصیه، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۲۴) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفارالعقلیّة الاربعة، قم.
(۲۵) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۲۶) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱ـ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۳۷.
(۲۷) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۲۸) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲۹) کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۰) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۳۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
(۳۲) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۳) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجّة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۴) احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر، بیروت.
(۳۵) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
(۳۶) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۳۷) محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ج ۲، قم ۱۳۶۴ ش.
(۳۸) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۹) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۰) جعفر بن حسن محقّق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، چاپ افست قم ۱۴۰۸.
(۴۱) مرتضی مطهّری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۴۲) مرتضی مطهّری، مسأله حجاب، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۴۳) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۴) موسوعه جمال عبدالنّاصر فی الفقه الاسلامی، ج ۸، قاهره ۱۳۹۱.
(۴۵) محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱.
(۴۶) احمد بن محمد مهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، تهران.
(۴۷) مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۴۸) محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۹) محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
(۵۰) محمدکاظم بن عبدالعظیم یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴، تهران.